اردیبهشت 13, 1403

۱۰ ترفندی که سیاستمداران طرفدار پروپاگاندا برای فریب توده مردم به کار می‌برند [قسمت دوم]

تاحالا در مورد واژه «پروپاگاندا» فکر کردین؟ معنی واقعی این کلمه رو میدونید؟ بعضی وقتا دیکتاتورها واسه اجرا طرحای شیطانی خود راهی جز خشونت، وارد کردن نیروهای نظامی به ماجرا و دست یازیدن به روشای غیرانسانی نمی بینن؛ اقدامات که جملگی با عکس العمل شدید بین المللی مواجه می شه.
این وسط بعضی از حاکمان و رسانه های پروپاگاندا و تبلیغاتی اونا بهتر می دونن به جای روی آوردن به خشونت و اعلان جنگ به “دشمنان”، راهی بسیار هوشمندانه و روانشناسانه رو واسه مجبور کردن آدما به قدم گذاشتن در راه مطلوب اونا در پیش گیرند.

به کار گیری ترفندهای روانشناسانه پروپاگاندا به وسیله سیاستمداران واسه غالب کردن طرز تفکر خود به توده مردم عواقب بسیار کمتری در مقایسه با اعمال خشونت داشته و واسه اونا هم دردسر و هزینه کمتری رو به دنبال داره؛ در حالی که از توان تبلیغات مخالفان بر علیه شمام کم می کنه.
در واقع با این روش، حکومتای نامبرده کارای کثیف خود رو با سوء به کار گیری توده مردم به انجام می رسونن و حتی بدون شلیک یه گلوله اونا رو گوش به زنگ و حرف گوش کن و رام خود میسازن. در قسمت اول این مطلب شما رو با تعدادی از این روشای هدف دار پروپاگاندا محور سیاستمداران آشنا کردیم و در ادامه هم تعدادی دیگه از این ترفندهای روانشناسانه بسیار موثر رو به صورت جداگونه میگیم.

۵- بزرگ کردن خود تو ذهن توده مردم مانند یه موجود فرا انسانی غیر قابل انتقاد

یکی از محبوب ترین ترفندهای پروپاگاندا محور دیکتاتورها تبدیل کردن یا نشون دادن خود به عنوان یه موجود بالاتر از دیگر آدماس. ذهن آدم همیشه تمایل داره که افراد مشهور و موفق رو انسانایی بالاتر از یه آدم معمولی تلقی کنه و کسایی که در سودای قدرت سیاسی بی انتها هستن خوب این نقطه ضعف رو درک کرده و تلاش در بهره بردن از اون دارن. خاندان کیم در کره شمالی در آخر حد ممکن از این روش هدف دار استفاده کردن تا بدون جایی که در مدارس به کودکان کره ای یاد میدن که خاندان کیم در واقع خدایانی هستن که حتی در خلقت جهان هم نقش داشتن.

پروپاگاندا و شستشوی مغزی در کره شمالی اونقدر نهادینه شده که مردم بعد از مرگ کیم جونگ ایل اونقدر شیون و زاری می کردن که انگار دنیا به پایان رسیده بود. البته این روش هدف دار واسه در کنترل داشتن توده ها بسیار موثره. بر خلاف قحطی و گرسنگی، خشونت گسترده و دیگه شرایط دردناک و غیرقابل تحمل در این کشور، تشکیل هرگونه جریان انتقادی و مقاومتی بر علیه حاکمان این کشور وقتی که توده مردم این کار رو مثل طغیان علیه خدا می دونن بسیار غیرمحتمل میشه.

هر چند اینجور رفتاری تا ابد ادامه نداره به خصوص اگه شرایط در کره شمالی بسیار بدتر از وضع الان شه، اما در شرایط الان هم به نظر نمی رسه که هیچ تلاشی واسه طغیان علیه حاکمان کشور انجام بشه؛ هر چند همین حالا هم بیشتر مردم این کشور با شرایط طاقت فرسایی مواجه هستن. شاید همین موضوع بود که باعث شد کیم جونگ اون، رهبر جدید و جوون این کشور خطر رو حس کرده و در هفته های گذشته تلاش کرده با تعامل با دنیا و دست برداشتن از سیاستای منزوی گرایانه اش، از وقوع مخالفتا و آشوبای داخلی در سالای آینده جلوگیری کنه.

این مطلب را هم بخوانید :   ۱۰ دلیل مناسب نبودن ابر ماشین ها برای استفاده روزانه

۴- تشویق توده ها به فرو رفتن در توهمات و طرفداری متعصبانه از اونا

جوزف گوبلز بر این باور بود که بیشتر توده مردم، شخصیتایی نژادپرست در عمق وجود خود دارن و تنها کاری که ایشون باید می کرد این بود که اینجور احساس و دیدگاهی رو به سطح آورده و اونو تحریک و تقویت کنه.
از نظر ایشون یکی از بهترین راه ها واسه واداشتن توده ها به فکر کردن یا عمل کردن به اون سبکی که شما می خواین اینه که اونو طوری تحریک کنین که مانند شما فکر کرده و این تفکر رو با باورها و پیشداوریای قبلی اون ترکیب کنین. همه می گن که سیاستای حزب نازی همیشه به صورت مستقیم و آشکارا اجرا می شد اما بعضی وقتا یه سیاست کمتر روشن امکان موفقیت خیلی بیشتری داشت.

نازیا همیشه در مورد افتخار مردم به کشور خود و حق اونا واسه داشتن سرزمینی امن،امنیت اجتماعی، داشتن فرصتای شغلی مناسب و بسیاری خواستای دیگه و این که چیجوری آلمان باید به دوران بزرگی و قدرت قبلی خود برگرده صحبت می کردن. درسته که خیلی از مردم آلمان از قبل به همه این گفته ها باور قلبی داشتن و ایجاد ناراحتی و خشم در مردم واسه چیزایی که می تونستن و لیاقتش رو داشتن که داشته باشن اما نداشتن کار سختی نبود. از این رو نازیا از این احساسات تحریک شده توده ها واسه خشم و غضب نسبت به هر چیزی رو که در خود نازیا نبود استفاده می بردن. به همین روش بود که اونا موفق شدن کم کم شهروندان آلمانی رو به سمت دشمنی با شور و شوق خیلی زیاد و شدید نسبت به یهودیان و مقبولیت بخشیدن به دست درازی به خاک کشورای دیگه جهت بدن.

اونا کم کم حس هویت و عدالت جویی رو در مردم تحریک کرده و وقتی که آدما به دام می افتادن و در آخر بیشتر از قبل و به طور علنی اعلام می کردن که تنها یه راه واسه بهتر کردن شرایط هست و اونم نابود کردن یهودیان و فتح سرزمینای دیگه کشورهاست. گوبلز بیشتر اوقات با بیان خشونت و گسترش رو اون نسبت به یهودیان موافق نبود؛ بلکه ایشون بر این باور بود که به کار گیری جملات و کلمات درست و مناسب و تاکید بر اونا، و هم اینکه اجازه داده به احساسات طبیعی و پیشداوریای افراد واسه جهت دادن اونا به سمت جلو، بهترین راه واسه جا انداختن تفکرات مطلوب نازیا در اذهان توده مردمه. اینجوری افراد بدون اینکه خود بدونن در دام توهمات و فکرا غیرواقعی و تندروانه خود گرفتار شده و شدیدا بر این دیدگاه نادرست خود اصرار می کردن.

۳- مجبور کردن توده ها به این فکر که دشمنی قوی در کمینه

یکی از راه های هدف دار پروپاگاندا محور بسیار موثر رهبران دیکتاتور جهان اینه که همیشه فکرا شما رو از مسایل و مشکلات اصلی داخلی دور کنن. شاید کشور با مشکلات اقتصادی یا گرسنگی و قطحی مواجه باشه یا آزادی رسانه ای در کشور سلب شده باشه یا بسیاری بی دلیل دستگیر شده و به زندان فرستاده شن یا حتی ارتش کشور دچار ضعف شده باشه. بدون توجه به این که مشکل اصلی کجاس، این سیاستمداران تلاش می کنن به شما بقبولانند که خطری بسیار بزرگ در کمین بوده و به زودی خود رو نشون میده. اینجوری توده ها به این فکر می رسن که این خطر و تهدید پیشگیری ناپذیر و حتمی و البته بسیار ترسناک میشه اما این که دقیقاً چه زمان خود رو نشون بده رو نمی دونین.

این مطلب را هم بخوانید :   ۱۰ شگفت انگیز؛ با باهوش ترین انسان های روی زمین آشنا شوید

در مورد کره شمالی، حاکمان و ایادی پروپاگاندا در این کشور همیشه بر این طبل می کوبن که شیطانی به نام آمریکا روزی به مرزهای این کشور حمله می کنه و تنها راه جلوگیری از این حمله، تابعیت کامل از مقامات ارشد سیاسی، مسکوت گذاشتن مطالبات داخلی و بحق، و البته دامن نزدن به فسادها و مشکلات درون سیستم حکومتیه. مقامات ارشد کره شمالی از همین روش واسه پیش بردن پروژه تولید سلاحای هسته ای در این کشور استفاده کردن طوری که مردم این کشور بر خلاف مشکلات شدید اقتصادی و معیشتی بازم از این پروژه پشتیبانی کرده و اونو تنها راه در امان موندن از حمله آمریکا می دونن.

اما این روش هدف دار هوشمندانه و البته شنیع فقط واسه ترسوندن مردم از دیگر کشورها نیس بلکه هدف اصلی اینه که مردم کشور رام و گوش به زنگ و حرف گوش کن باقی بمونن. اگه کشور در شرایط خوبی قرار نداشته باشه یا حکومت در حال ظلم و سرکوب مردم خود باشه، می تونین با این بهونه که دشمنان شما رو محاصره کردن و در شرایط جنگی هستین و باید آماده جنگ باشیید، بهترین وسیله واسه ساکت نگه داشتن مردم و در کنترل داشتن اونا رو در اختیار دارین. اینجوری افراد چموش جامعه هم آروم مونده و از آشوب دوری می کنن چون می گن که سکوت اونا در واقع فداکاری شون واسه اطمینان از آماده شدن کامل کشور واسه مقابله با یه دشمن ترسناک خارجیه.

۲- تلاش واسه تحریک احساسات به جای منطق

یکی از چیزایی که نخبه ای در بخش تبلیغات و رسانه ها مانند گوبلز به اون باور داشت این بود که وقتی که می خواین مردم رو به سمت تفکر مطلوب خود جهت بدین، به کار گیری منطق به کار نمیاد.
از طرف دیگه ایشون بر این باور بود که احساسات و به هیجان آوردن اونا بهترین وسیله واسه تحریک توده ها به سمت انجام یه کار یا داشتن یه تفکر خاصه.اینجوری بود که گوبلز سیستم پروپاگاندا و تبلیغات رسانه ای خود واسه  هدف قرار دادن غریزهای ریشه ای توده مردم به کار گرفت. ایشون یه بار گفت که بهترین راه واسه به کار گیری پروپاگاندا وقتیه که این پروپاگاندا حرفایی رو به مردم بزنه که اونا از قبل ذراتی از این صحبتا و فکرا رو تو ذهن و قلب خود داشته باشن.

به عبارت ساده تر مهم نبود که به مردم پیامی رو داره که منطقی باشه بلکه باید به اونا چیزی گفت که در واقع اونا انتظار شنیدنش رو دارن. این روش هدف دار پروپاگاندا هم در دوران رایش سوم و هم در دنیای امروزی بسیار موثر واقع شده و به طور گسترده استفاده میشن. مثلا در تظاهرات و راهپیماییا، سیاستای مطلوب سیاستمداران با صدای بلند اما به صورت تیکهای کوچیک فریاد زده می شه، در حالی که به طور متناوب از دشمنان نام برده شده و به خاطر سیاستای ً از روی دشمنی و یا شکست خورده شون به باد تمسخر و استهزا گرفته می شن.
این سیاست باعث می شه که توده مردم واسه یه مدت از یاد ببره که اعضای طرفدار گروه حریف یا بقیه کشورها هم مانند اونا آدم هستن و اونا رو به شکل دشمنانی خطرناک می بینن که باید به هر وسیله و هر قیمتی از بین برده شن.

این مطلب را هم بخوانید :   آنچه برای انتخاب رشته در آزمون کارشناسی‌ ارشد ۹۸ باید بدانیم

۱- تقویت همیشگی حس بزرگی نسبت به کشور و ملت

شاید آخرین و شایع ترین ترفند حکومتای فاسد و دیکتاتور مآب در تاریخ دقیق شدن و فوکوس کردن روی هویت ملی توده ها بوده.
روی هم رفته اگه بخواین که کل جمعیت یه کشور رو به بند کشیده و روی بیشتر توده مردم کنترل داشته باشین بدون این که نارضایتی عمومی ایجاد شه، به خصوص وقتی که منابع کافی در دسترس نداشت یا قوانین سختگیرانه ای در کشور اعمال کرده باشین، مطمئنا نیاز دارین که توده مردم رو در صورت امکان تو یه گروه واحد جمع کنین طوری که از هم جدا نشن. هر چی اونا در گروه های کمتری مشارکت داشته باشن، تحت تاثیر قرار دادن و کنترل کردن اونا به روشی موثر و جلوگیری کردن از کوچیکترین اعتراض و آشوبی بسیار آسون تر و موثرتر میشه و اینجوری چیزی حکومت شما و کنترل کامل روی کشور رو تهدید نمیکنه.

امروزه هم در بعضی از کشورها از این روش هدف دار استفاده می شه؛ جایی که هویت ملی در واقع دین مردمه و شما به عنوانی بخشی از این جامعه نمی تونین در گروهی قرار بگیرین که خارج از این ساختار هویتی قرار داره.
مردم کره شمالی به طور کامل در اینجور فلسفه ای فرو رفته ان و چین هم فرق زیادی با این کشور در این مورد نداره. در این جور موارد، تنها حزب حاکم به شما این آزادی رو میده که هر دینی می خواین داشته باشین اما از طرف دیگه از هیچ تلاشی واسه اطمینان از دوری شما از دین مضایقه نمیکنه و اگه هم به دین خاصی گرایش پیدا کنین با روشی بسیار ظریف، هوشمندانه و زیرپوستی شما رو اذیت می کنن.

مثلا حزب کمونیست چین که همه چیز رو در این کشور در کنترل داشته و ً تنها حزب واقعی و قوی کشور هستش، اگه عضو یه فرقه مذهبی باشین به شما اجازه حضور در حزب رو نمیده. با این سیاست، همه رهبران و قسمت بزرگی از طرفداران حزب بازم بی دین باقی خواهند موند و اینجوری اولویت وفاداری اونا اول حزب و بعد کشور میشه، قبل از هر چیز دیگری حتی خونواده ها و تفکراتشون. در کره شمالی، اندازه تلقین و جا انداختن وطن پرستی تو ذهن توده ها با به کار گیری سیاستای پروپاگاندا، هر گونه تفکر در مورد مخالفت با طبقه حاکم رو در نطفه خفه می کنه.

۱۰ روشی که رسانه ها واسه تحت تاثیر قرار دادن باورهای ما استفاده می کنن

تغییرات در کره شمالی؛ آزاد شدن تماشای کارتون «کامل و جری» و نشونه های نارضایتی مردمی

نگاهی به تبلیغات سیاسی عجیب کره شمالی علیه دولت آمریکا