مجموعه ای از اصطلاحات عامیانه و کوچه بازاری ایرانی قسمت 173
حرف دو پهلو-نگا. حرف پهلودار خرخاری-همدیگر را خاراندن ابرو زدن-رضا دادن-اشاره کردن خونین و مالین-زخمی-خونی شده دست پخت-شیوه ی پختن-هنر پختن بد مروت-نامرد-ناجوانمرد بزرگداشت-احترام-تکریم …
حرف دو پهلو-نگا. حرف پهلودار خرخاری-همدیگر را خاراندن ابرو زدن-رضا دادن-اشاره کردن خونین و مالین-زخمی-خونی شده دست پخت-شیوه ی پختن-هنر پختن بد مروت-نامرد-ناجوانمرد بزرگداشت-احترام-تکریم …
آدم بیسر و پا-متضاد آدم درستوحسابی دور کسی یا چیزی را خیط کشیدن-با کسی قطع رابطه کردن-از خیر کسی یا چیزی گذشتن زبان باز کردن-توانایی …
آی زرشک(آی زکی) دبه-دسته هایی از اراذل در قدیم که با یکدیگر شوخی های زشت می کردند راه آمدن-سازش کردن-همراهی کردن چه چه زدن-خواندن بلبل-سخت …
آشنا روشنا(دوست آشنا) بازتاب-واکنش-برگشت نور-صدا یا حرارت باری به هر جهت کردن-در انجام کاری تعلل و تردید کردن از خوشحالی در پوست نگنجیدن(از شادی سر …
در هچل انداختن-به درد سر انداختن-به مخمصه انداختن دست علی به همراه-علی یارت باد خاطر داشتن-به یاد داشتن تشریف داشتن-حضور داشتن جای کسی را خالی …
داو-نوبت بازی پا نوشت-زیر نویس-آن چه که در پایین صفحه می نویسند زور آوردن-زیر فشار گذاشتن-در تنگنا قرار دادن از دهان مار بیرون آمدن(هیچ کجی …
زور زدن-فعالیت زیاد کردن-به کار بردن زور و نیرو تیک تیک-صدای جنبش عقربه ی ساعت چمباتمه-حالت روی دو پا نشستن و زانوان را بغل …
آب رفتن(بیاعتبار شدن، کوچک شدن) پنجول-پنجه ی گربه و مانند آن اُرد کسی را خواندن-به حرف کسی گوش کردن-اهمیت دادن دم خود را روی کول …
ریختن روی دایره-روی داریه ریختن زن مرده-مردی که زنش درگذشته است دق کردن-از غصه مردن جود بازی درآوردن-ننه من غریبم بازی درآوردن-از امری که ترسناک …
خون کسی را مکیدن-مال کسی را به تزویر غارت کردن-به کسی تعدی و ستم کردن حُقه-زرنگ و ناقلا جز جگر زده-نفرینی است به معنی دل …